.از جمله داستانهای «رولد دال» که صدرا و رها عاشقش هستند «چارلی و
کارخانهٔ شکلاتسازی» است که من و بچهها فیلمش را نیز بسیار دوست میداریم. این بار سایت فلسفیدن وجهی زیبا از این فیلم دیدنی را برایم روشن کرد. همان دغدغهٔ همیشگی من، یعنی اینکه آنچه از بدیها و شکستها به سرمان میآید اغلب تقصیر خودمان است و نه لزوما قهر الهی... . «
اپیکور بر این باور است که در صورتی که فرد برای خردمندتر شدن خود تلاش کند و در جمع دوستان همفکر و همعقیدهی خود باشد به سعادتی میرسد که بالاترین نوع لذت است. این سعادت لزوماً به معنای بهرهمندی از ثروت و راحتی نیست. چنانچه چارلی باکت نیز حتی پیش از آنکه کارخانهی شکلاتسازی ویلی وانکا را به ارث ببرد، در کنار خانوادهی فقیرش بسیار خوشبخت بود. او قدر تکتک لحظات کوچک را میدانست و از آنها نهایت لذت را میبرد. او بردهی تمایلاتش نبود و میدانست هر موقع اتفاق خوبی بیافتد باید سپاسگزار باشد و از آن نهایتِ لذت را ببرد. در نهایت رایدر ویلی وانکا را با خدای اپیکوری مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که اتفاقات بدی که برای بچههای دیگر افتاد، نتیجهی تمایلات کنترل نشدهی خودشان بود، نه اینکه ویلی وانکا آنها را مجازات کرده باشد» . اگر فیلم را دیده باشید این نوشته برایتان جذاب است..+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ساعت   توسط مینا | هوای خوش شکوفایی...
ما را در سایت هوای خوش شکوفایی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ishekoofaeee بازدید : 26 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 11:58